آخرین نمازهای رسول الله و سفر کردن حضرت ابوبکر به سنح
مقدّمـــه
وفات غمانگیز خاتمالنبیین صلى الله علیه وسلم از مهمترین حوادث جهان اسلام است تا جایی که برخی از اندیشمندان آن را اوّلین علامت از علامات قیامت نیز یاد نمودهاند. اقرار به بندگی خداوند متعال و سپس اینکه پیامبر صلى الله علیه وسلم آخرین فرستاده و رسول خداوند است از ایمانیات محسوب میشود و رکن دوّم و انسانساز که پردهای حائل ما بین کفر و اسلام است، نماز است و از مهمترین ارکان دین اسلام و به نحوی متمایز نمودن انسانها از هم است؛ این فریضه در دین اسلام چنان حائز اهمیت است که در هیچ حالتی از انسان ساقط نمیشود تا جایی که شریعت حتّی نشسته و اشاره خواندن آن را برای بیماران و ... تجویز نموده است؛ به همین خاطر بود که رسول اکرم صلى الله علیه وسلم در آخرین لحظات عمر مبارک خویش نیز به این امر مهم اهتمام داشتند و چون ایشان اُلگو و اُسوهی حسنه بودند، خواستند که این اُمّت نیز در سختیها و شدائد از نماز کمک بگیرد تا به مرتبهی یک انسان واقعی برسند. در این کنکاش هرچند مختصر سعی بر آن بوده تا اهتمام پیامبر اکرم صلى الله علیه وسلم و توجّه ایشان به این امر نشان داده شود و از سویی هم علّت رفتن حضرت ابوبکر رضی الله عنه به سُنح در هنگام بیماری ایشان تجزیه و تحلیل شود.
چکیـــده
این تحقیق هر چند مختصر و کوتاه به برّرسی حالات پیامبر اکرم صلى الله علیه وسلم در آخرین لحظات عمر مبارک به امر مهم نماز میپردازد تا جایگاه این امر خطیر را نشان دهد و از سویی اینکه چرا حضرت ابوبکر رضی الله عنه در لحظات بیماری پیامبر صلى الله علیه وسلم به منطقهای به نام سُنح رفت و دلیل وی از این کار چه بود، نیز مورد بحث مجملی قرار گرفته است.
کلیــدواژهها
پیامبر صلى الله علیه وسلم، نماز، حضرت ابوبکر رضی الله عنه، سُنح
نمازهای پیامبر صلى الله علیه وسلم پشت سر اُمّت
عمرو بن وهب نقل کرده که نزد مغیرة بن شعبه رضی الله عنه بودم، از او پرسیدند: «آیا کس دیگری به جز حضرت ابوبکر رضی الله عنه، از این اُمّت بر پیامبر صلى الله علیه وسلم پیشنمازی کرده است؟» گفت: «آری! در سفری همراه پیامبر صلى الله علیه وسلم بودیم، نزدیک سحر بر گردن ناقهی من زد و چنین پنداشتم که پیامبر صلى الله علیه وسلم با من کاری دارد و همراه ایشان راه اُفتادیم و از مردم فاصله گرفتیم.» پیامبر صلى الله علیه وسلم از مرکب خود پیاده شد و مدّت زیادی از من دور شد و چون برگشت، فرمودند: «آیا آب همراه داری؟» گفتم: «آری!» و برخاستم و آب آوردم و وقتی ایشان وضو گرفت، سوار شدیم و چون به مردم رسیدیم، نماز برپا شده و عبدالرّحمن رضی الله عنه بر مردم پیشنماز بود و یک رکعت گزارده بود و مردم در رکعت دوّم بودند. خواستم عبدالرّحمن رضی الله عنه را آگاه کنم. پیامبر صلى الله علیه وسلم مرا نهی کرد و یک رکعت از نماز خود را با عبدالرّحمن رضی الله عنه گزاردیم و آن رکعت دیگر را خود خواندیم. (طبقات کبرىٰ: ۳/ ۱۱۱،۱۱٢ و…)
نمازهای پیامبر صلى الله علیه وسلم در آخرین روزهای زندگی
پیامبر اکرم صلى الله علیه وسلم به رغم شدّت بیماری حتّی در آخرین روز پنج شنبه، چهار روز پیش از رحلت، نمازها را با مردم گزارد و در نماز مغرب که آن را با مردم گزارد، سورهی «مرسلات» را قرائت فرمود، امّا هنگام نماز عشاء مریضی ایشان چنان شدّت گرفت که نتوانست به مسجد برود. حضرت عایشه رضی الله عنه میگوید: پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمودند: «آیا مردم نماز گزاردند؟» گفتم: «نه یا رسولالله! آنان انتظار شما را میکشند.» فرمودند: «کمی آب در طشت برایم بگذارید.» چنان کردیم. آن حضرت صلى الله علیه وسلم غسل کرد و چون خواست برود، از هوش رفت، سپس به هوش آمد و فرمودند: «آیا مردم نماز گزاردند؟» بار دوّم و سوّم نیز غسل کرد و چون قصد رفتن کرد، از هوش رفت؛ از این رو کسی را نزد حضرت ابوبکر رضی الله عنه فرستاد تا با مردم نماز گزارد.
تعداد نمازهای امامت شده توسّط حضرت ابوبکر رضی الله عنه
حضرت ابوبکر رضی الله عنه در آن روزها در حیات پیامبر صلى الله علیه وسلم هفده نماز را امامت کرد که عبارتاند از: نماز عشای روز پنجشنبه و نماز صبح روز دوشنبه هفتهی بعد و پانزده نماز میان این دو روز. (رحیقالمختوم: ٦٦٩؛ صحیح مسلم: ١٠٠)
احمد بن عبدالله بن یونس از اسرائیل، از فضیل بن عمرو فُقیمی نقل میکند: «حضرت ابوبکر رضی الله عنه در زمان حیات رسول خدا صلى الله علیه وسلم با مردم سه نماز گزارد.» (طبقات کبرى: ۳/ ١٥٥)
واقدی گوید: از ابوسبره پرسیدم: «حضرت ابوبکر رضی الله عنه چند نماز با مردم کرد؟» گفت: «هفده نماز.» گفتم: «کی به تو گفت؟» گفت: «ایوب بن عبدالرّحمان بن ابی صعصعه از یکی از یاران پیامبر صلى الله علیه وسلم شنیده بود.» (تاریخ طبری: ٤/ ١٣٢٤)
عکرمه گوید: «حضرت ابوبکر رضی الله عنه سه روز با مردم نماز کرد.» (همان)
از ابن حبیب هاشمی نقل شده است که گفت: «حضرت ابوبکر رضی الله عنه در زمان مریضی پیامبر صلى الله علیه وسلم هفده نماز خواند و گفته شده است سه روز بود.» (صفةالصفوة: ۱/ ۹۰)
ابوجعفر گوید: «در روز وفات وی میان اهل حدیث اختلاف نیست که روز دوشنبه ماه ربیعالاول بود، ولی اختلاف هست که کدام دوشنبه بود.» واقدی گوید: «پیامبر صلى الله علیه وسلم به روز دوشنبه دوازدهم ماه ربیعالاول درگذشت.» (تاریخ طبری: ٤/ ١٣٢٥)
یعقوبی نیز وفات پیامبر صلى الله علیه وسلم را روز دوشنبه، دو روز گذشته از ماه ربیعالاوّل ذکر نموده است. (تاریخ یعقوبی: ۱/ ٤٦٩)
آخــرین نمـاز پیامبر صلى الله علیه وسلم
امام بخاری از عبدالله بن عباس رضی الله عنهما به نقل از اُمّالفضل بنت حارث روایت میکند که گفت: «سَمِعتُ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ یَقرَأُ فِی المَغرِبِ بِالمُرسَلَات ِعُرفًا ثُم َّمَا صَلَّىٰ لَنَا بَعدَهَا حَتَّىٰ قَبَضَهُ اللهُ»؛ «از پیامبر صلى الله علیه وسلم شنیدم که در نماز مغرب سورهی مرسلات را میخواند و سپس بر ما نماز نگزارد تا آنکه خداوند او را از دنیا برد.» (صحیح بخاری: ٤٤٢٩)
نیز از انس بن مالک رضی الله عنه روایت کرده است که: «أَنَّ المُسلِمِینَ بَینَاهُم فِی صَلَاةِ الفَجرِ مِن یَومِ الِاثنَینِ وَ أَبُوبَکرٍ یُصَلِّی لَهُم لَم یَفجَأهُم إِلَّا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ قَد کَشَفَ سِترَ حُجرَةِ عَائِشَةَ فَنَظَرَ إِلَیهِم وَ هُم فِی صُفُوفِ الصَّلَاةِ ثُمَّ تَبَسَّمَ یَضحَکُ فَنَکَصَ عَقِبَیهِ لِیَصِلَ الصَّفَّ وَ ظَنَّ أَنّ َرَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ یُرِیدُ أَن یَخرُجَ إِلَى الصَّلَاةِ فَقَالَ أَنَسٌ وَهَمَّ المُسلِمُونَ أَن یَفتَتِنُوا فِی صَلَاتِهِم فَرَحًا بِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فَأَشَارَ إِلَیهِم بِیَدِهِ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ أَن أَتِمُّوا صَلَاتَکُم ثُمَّ دَخَلَ الحُجرَةَ وَأَرخَى السِّترَ»؛ «در حالی که مسلمانان در روز دوشنبه در حال گزاردن نماز صبح بودند و حضرت ابوبکر رضی الله عنه به ایشان نماز میگزارد، ناگهان رسولالله صلى الله علیه وسلم بر ایشان ظاهر شد و پردهی خانهی حضرت عایشه رضی الله عنه را بالا زد و به سوی آنان نگریست که در صفهای نماز بودند. تبسّم کردند. حضرت ابوبکر رضی الله عنه به عقب برگشت تا به صف برسد و گمان برد که رسولالله صلى الله علیه وسلم قصد آن دارد که به نماز برود.» انس گفت: «مسلمانان نزدیک بود که در نماز خویش به فتنه افتند؛ زیرا از دیدن رسولالله صلى الله علیه وسلم شادمان شده بودند. رسول اکرم صلى الله علیه وسلم با دست خویش به آنان اشاره کرد که نماز خود را تمام کنید و سپس به حجره آمد و پرده را گذاشت.» (صحیح بخاری: ٤٤٤٨)
انس بن مالک رضی الله عنه گوید: «روز دوشنبهای که پیامبر صلى الله علیه وسلم درگذشت، هنگامی که مردم نماز کردند، سوی آنها روان شد و پرده را برداشت و در را بگشود و بر در عایشه ایستاد. نزدیک بود مسلمانان از شوق دیدار پیامبر صلى الله علیه وسلم نماز بشکنند، راه گشودند و او با دست اشاره کرد که به حال نماز بمانید و از وضع نماز کردن آنها خوشدل شد و لبخند زد. هرگز پیامبر صلى الله علیه وسلم را به وضعی بهتر از آن وقت ندیده بودم، آنگاه بازگشت و مردم برفتند و پنداشتند که بیماری پیامبر صلى الله علیه وسلم سبک شده و حضرت ابوبکر رضی الله عنه به سنح پیش خانوادهی خویش رفت.»
ابوبکر بن عبدالله رضی الله عنه گوید: «به روز دوشنبه پیامبر صلى الله علیه وسلم سر خویش را بسته بود و برای نماز صبح بیرون شد. حضرت ابوبکر رضی الله عنه با مردم نماز کرد و چون پیامبر صلى الله علیه وسلم بیامد، مردم راه را گشودند و ابوبکر بدانست که این کار را برای پیامبر صلى الله علیه وسلم کردهاند و از جای خویش به کنار رفت، پیامبر صلى الله علیه وسلم او را پیش راند و گفت: «با مردم نماز کن.» آنگاه پهلوی حضرت ابوبکر رضی الله عنه نشست و طرف راست حضرت ابوبکر رضی الله عنه نشسته نماز کرد و چون نماز به سر برد، رو به مردم کرد و با آنها سخن کرد و صدایش بلند شد؛ چندان که از مسجد دورتر رفت، میگفت: «ای مردم! آتش افروخته و فتنهها چون پارههای شب تاریک بیامد، به خدای خُردهای بر من نتوانید گرفت که من جز آنچه را قرآن بر شما حلال کرده حلال نکردم، و جز آنچه را قرآن بر شما حرام کرده حرام نکردم.» چون پیامبر صلى الله علیه وسلم سخن به سر برد، حضرت ابوبکر رضی الله عنه بدو گفت: «ای پیامبر خدا! میبینم که به نعمت و فضل خدا چنان شدهای که ما دوست داریم، امروز نوبت دختر خارجه است و من پیش او میروم.» آنگاه پیامبر صلى الله علیه وسلم به خانه برگشت و حضرت ابوبکر رضی الله عنه سوی سُنح رفت. (تاریخ طبری: ٤/ ١٣٢٥)
موقعیت جغرافیایی سُنح
سُنح به ضم اوّل و سکون دوّم و آخر حاء مهمله اطراف مدینه است و منزل حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه در آن بود. (تاریخ دمشق: ٢٨/ ١٥٩)
و در عبارت دیگری در همین کتاب آمده است که: سُنح به فاصلهی یک میل (حدود ١٦٠٠ تا ١٨٠٠ متر) بر مسجد رسولالله صلى الله علیه وسلم بود. (تاریخ دمشق: ٢١/ ٢٨٨)
یاقوت نیز همین مضامین را نقل نموده است.
و در جای دیگر آمده که: سُنح مکانی در بالای شهر مدینه است و در آن منزل ابیبکر صدیق رضی الله عنه است. (البدایةوالنهایة: ۱۹/۱۹)
اجازه خواستن حضرت ابوبکر رضی الله عنه برای رفتن به سُنح
حضرت ابوبکر رضی الله عنه از پیامبر خدا صلى الله علیه وسلم اجازه خواست و گفت: «امروز روزِ نوبت خارجه است، پس اجازه گرفت و به سوی سنح رفت.» (تاریخ دمشق: ٢/ ٥٦)
حضرت اسامه رضی الله عنه با رسول خدا صلى الله علیه وسلم وداع کرد. در این هنگام حضرت ابوبکر رضی الله عنه به حضور پیامبر صلى الله علیه وسلم آمد و گفت: «بحمدالله حال شما بهتر است؛ امروز هم نوبت دختر خارجه است، به من اجازه بدهید که بروم.» پیامبر صلى الله علیه وسلم اجازه فرمود و او به سنح رفت. (المغازی: ٨٥٦)
در روایت دیگری آمده است: «هنگامی که نماز عشاء را خواند به سوی سنح رفت.» (الکامل: ۱۱/ ۳۰؛ ابن خلدون: ۲/ ٦٣)
علّت رفتن حضرت ابوبکر رضی الله عنه به سنح
هنگامی که حضرت ابوبکر رضی الله عنه به مدینه هجرت نمود، بر خارجه فرود آمد و با دختر او ازدواج نمود. (صفةالصفوة: ۱/ ٩٦)
واقدی از موسی بن عبیده، از ایوب بن خالد نقل میکند: «حضرت ابوبکر رضی الله عنه در خانهی خارجه بن زید بن ابوزهیر یا ابوزهره منزل کرد.» (طبقات کبرىٰ: ٣/ ١٥٠)
واقدی از موسی ین یعقوب، از محمّد بن جعفر بن زبیر نقل میکند: «حضرت ابوبکر رضی الله عنه در مدینه، به خانهی خارجه بن زید وارد شد و با دخترش ازدواج کرد و ابوبکر رضی الله عنه همواره تا پیامبر صلى الله علیه وسلم زنده بودند در قبیلهی بنیحارث بن خزرج در محلّهی سنح زندگی میکرد.» (همان)
نام دختر خارجه حبیبه بود. از وی یک دختر به نام اُمّکلثوم دارد که بعد از وفات حضرت ابوبکر رضی الله عنه متولّد شد. (همان)
بازگشت حضرت ابوبکر رضی الله عنه از سُنح
امام بخاری به روایت روایت ابوسلمه از حضرت عایشه رضی الله عنها آورده است: «أَنَّ أَبَابَکرٍ رَضِیَ اللهُ عَنهُ أَقبَلَ عَلَىٰ فَرَسٍ مِن مَسکَنِهِ بِالسُّنحِ حَتَّىٰ نَزَلَ فَدَخَلَ المَسجِدَ فَلَم یُکَلِّم النَّاسَ حَتَّىٰ دَخَلَ عَلَىٰ عَائِشَةَ فَتَیَمَّمَ رَسُولَ اللهِ صَلَّىٰ اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ وَ هُوَ مُغَشًّى بِثَوبِ حِبَرَةٍ فَکَشَفَ عَن وَجهِهِ ثُمَّ أَکَبَّ عَلَیهِ فَقَبَّلَهُ وَبَکَىٰ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنتَ وَأُمِّی! وَاللهِ لَا یَجمَعُ اللهُ عَلَیکَ مَوتَتَینِ، أَمَّا المَوتَةُ الَّتِی کُتِبَت عَلَیکَ فَقَد مُتَّهَا»؛ از ابوسلمه روایت شده است که حضرت عایشه رضی الله عنها به او گفت: حضرت ابوبکر رضی الله عنه سوار بر اسب از محل اقامت خود در سُنح آمد و رود آمد و داخل مسجد رفت. وی با مردم سخن نگفت تا آنکه نزد عایشه آمد و قصد دیدار رسول اکرم صلى الله علیه وسلم را کرد؛ در حالی که آن حضرت صلى الله علیه وسلم با جامهی حبره پوشیده شده بود. وی لباس را از روی آن حضرت صلى الله علیه وسلم برداشت، سپس خودش را بر روی وی افکند و او را بوسید و گریست، سپس گفت: «پدر و مادرم فدایت شوند. خداوند دو مرگ را بر تو جمع نمیکند، امّا مرگی که بر تو رقم زده شده بود، تو را دریافت.» (صحیح بخاری: ٤٤٥٢، ١٢٤١)
نتیجهگیری
آنچه از منابع و شواهد برمیآید اشتیاق افزون پیامبر صلى الله علیه وسلم برای ادای نماز است که حتّی در آخرین لحظات نیز حاضر نیستند با اینکه به عنوان یک مریض معذور هستند، نماز را به شکل انفرادی ادا کنند و این اهتمام و پایبندی گوشزدی برای مسلمانان است؛ چه آنانی که در آن زمان بودند و چه کسانی که هستند و چه آنهایی که خواهند آمد؛ نکتهی دوّم ادب صحابه رضی الله عنهم را نسبت به ایشان بیان میکند که مطیع ایشان بودند و حتّی در رفتن پیش خانواده از ایشان کسب اذن و اجازه میکردند؛ به همین خاطر است که خداوند در قرآن میفرمایند: ﴿مُحَمَّدُ رَّسُولُ اللهِ وَالَّذِین مَعَهُ أشِدَّاءُ عَلَى الکُفَّار ِرُحَمَاءُ بَینَهُم﴾ [فتح: ۲۹].
به قلم : محمّد عظیم حسین بر