دفاع از امام اعظم ابوحنیفه رحمه الله قسمت (۱)
خوانندگان محترم با این مثالبی (معایب) که غیر مقلّدان در حق امام ابوحنیفه پخش میکنند، ماهیت نهفتهی خود را آشکار ساختند. اینانی که دم از حنفیت واقعی میزدند و پیروان راستین امام ابوحنیفه را بدعتی میشمارند، روشن ساختند که حنفی گفتنِشان خود را ، دامی بیش نبود تا افراد بیسواد را فریب دهند و در کیش خویش داخل نمایند. یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ [سوره توبه/ آیه ۳۲] یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ [سوره الصف/ آیه ۸]
اگر واقعاً پیروان راستین امام ابوحنیفه غیر مقلّداناند، چرا امام را اینقدر بیارزش میدانند که ایشان را شومترین مولود جهان و مضرّترین فرد برای اسلام معرفی میکنند؟! نام قرآن و سنت و نام صحابه و تابعین و ائمهی مجتهدین فقط و فقط برای فریب دادن ساده لوحان است. در اینجا به بررسی روایاتی که غیر مقلّدان برای بدنام ساختن امام اعظم ابوحنیفه نعمان رحمة الله علیه و رضی الله عنه فرستادهاند میپردازیم.
حنفیان با دیدن و شنیدن چنین روایاتی اصلاً پریشان نشوند که این نوع روایات از خانهی عنکبوت هم سستتر هستند. ومقام راسخ امام ابوحنیفه با طوفانها نلرزیده است تا چه برسد به این روایات واهی و جعلی.
روایت اول غیر مقلّد :
[۱-] قوله : خطیب بغدادی رحمة الله علیه در تاریخ بغداد نقل میکند : … قال سمعت الأوزاعی و سفیان یقولان ما ولد فی الإسلام مولود أشأم علیهم- و قال الشافعی شر علیهم – من أبی حنیفة … اسناده صحیح رجاله ثقات.
ترجمه: اوزاعی و سفیان میگفتند : در اسلام فرزندی شوم تر – شافعی میگفت : شرتر- از ابوحنیفه به دنیا نیامده است. و یا: … حدثنا الحمیدی قال سمعت سفیان یقول ما ولد فی الإسلام مولود أضر علی السلام (الإسلام) من أبی حنیفة … سفیان میگفت : در اسلام فرزندی که ضررش بر اسلام بیشتر از ابوحنیفه باشد، به دنیا نیامده است. تاریخ بغداد لخطیب بغدادی دارالغرب الاسلامی ج۱۵ ص۵۴۹
جواب : در آغاز بر غیر مقلد لازم بود که « شومتر» (یا « بدتر») بودن امام اعظم رحمه الله را طبق اصل خویش از روی قرآن و سنّت صحیح به اثبات میرسانید، امّا چون هر گز نمی توانست این کار را انجام دهد (؛ زیرا قرآن و سنّت در زبان آنان فقط شعاری ظاهری برای فریفتن عوام است) مبتلا به گناه یا شرک تقلید – طبق زعم خود غیر مقلّدان _ شد و از علامه خطیب بغدادی و غیره تقلید کرد.
امّا پاسخ حنفیان به اعتراض آقای غیر مقلد به دو گونه است : یکی بحث از روی سند روایت و دوم بحث در متن خود روایت.
امّا بحث سند : آقای غیر مقلّد که همیشه بحث از سند میکند، چرا سند روایت خطیب بغدادی را ذکر نکرد؟ آیا به این خاطر است که مردم بدون دلیل از او تقلید کنند؟ یعنی مردم را به تقلید خویش وادار و آنان را مشرک بگرداند؟!!!
بررسی سند روایت خطیب :
سند روایت اول :
أخبرنا أبو العلاء محمد بن الحسن الوراق أخبرنا احمد بن کامل القاضی وأخبرنا محمد بن عمر النرسی أخبرنا محمد بن عبد الله الشافعی أخبرنا عبد الملک بن محمد بن عبد الله الواعظ أخبرنا احمد بن الفضل بن خزیمة قالوا حدثنا أبو إسماعیل الترمذی حدثنا أبو توبة حدثنا الفزاری قال سمعت الأوزاعی وسفیان یقولان ما ولد فی الإسلام مولود أشام علیهم وقال الشافعی شر علیهم من أبی حنیفة.
سند روایت دوم :
أخبرناابن رزق أخبرنا عثمان بن احمد حدثنا حنبل بن إسحاق وأخبرنا أبو نعیم الحافظ حدثنا محمد بن احمد بن الحسن الصواف حدثنا بشر بن موسى قالا حدثنا الحمیدی قال سمعت سفیان یقول ما ولد فی الإسلام مولود أضر على السلام من أبی حنیفة
(تاریخ بغداد – ج ۱۳ / ص ۴۲۰) در سند روایت اول احمد بن کامل قاضی وجود دارد، امام دارقطنی او را لین قرار داده میفرماید : متساهل است. امام ذهبی نوشته است :
۵۲۱ – أحمد بن کامل بن شجرة القاضی البغدادی الحافظ . لینه الدارقطنی . وقال : کان متساهلا ، … ( میزان الأعتدال لذهبی – ج ۱ / ص ۸۷) لذا آقای غیر مقلّد با این سند ضعیف میخواهد شوم بودن امامِ مُبارَک حضرت امام ابوحنیفه رحمة الله علیه را از زبان امام سفیان و امام اوزاعی – رحمة الله علیهما- به اثبات برساند. منظور از شافعی یکی از راویان همین روایت محمد بن عبد الله الشافعی است به اشتباه نباید او را امام شافعی رح سرمذهب شافعیان دانست.
امّا بحث متن روایت : اگر بالفرض این متن از امام سفیان و امام اوزاعی به ثبوت میرسید، نه تنها این که این متن از آنان پذیرفته نمیشد، خود آنان نیز از درجهی امامت و وثوق سقوط میکردند؛ زیرا این متن مخالف با حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم است که ایشان فرمودند : « لا شؤم…» شوم بودن در اسلام وجود ندارد.
(صحیح سنن ابن ماجه آلبانی رقم : ۱۶۲۰، از مخمر بن معاویة رضی الله عنه، و پس از ذکر تمام حدیث نوشته است : ( صحیح ) و حواله داده است به «الصحیحة» ۱۹۳۰) و در حدیثی دیگر رسول الله صلی الله علیه و سلم به روایت حضرت سهل بن سعد رضی الله عنه میفرماید : «إن کان ففی الفرس والمرأة والمسکن یعنی الشؤم» * ( صحیح ) الصحیحة ۴۵۰ / ۴ – ۴۵۱ : وأخرجه البخاری ومسلم . . (صحیح ابن ماجة للألبانی – ج ۱ / ص ۴)
یعنی اگر بالفرض شومی باشد آن در سه چیز است :
اسب،
زن
و مسکن.
و مسلّم است که امام ابوحنیفه جزء این سه تا نیست. و حتّی آن حضرت صلی الله علیه و سلم در دنبالهی حدیث قبلی فرمودند : «… وقد یکون الیمن فی ثلاثة فی المرأة والفرس والدار». (صحیح ابن ماجة للألبانی – ج ۱ / ص ۴) یعنی اگر شومی وجود داشته باشد در همین سه چیز است ولی گاهی برکت هم در همین سه چیز میشود. پس چگونه شما قول مخالف با حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم را میپذیرید؟! و دم از اتّباع سنّت میزنید؟!
ثانیاً : شوم تر یا بدتر بودن کسی را جز خداوند نمیداند. آیا در قرآن و سنت آمده است که شوم تر یا بدترین مولود جهان امام ابوحنیفه است؟ یا بر خود امام سفیان و امام اوزاعی وحی آمده است؟ یا این که این دوبزرگوار دارای علم غیب بوده و دانسته اند که امام شومتر از تمام زادگانِ بنی آدم است؟! هر کدام یک که از این سه روش بوده است آن را به اثبات برسانید.
و امّا روایت « … حدثنا الحمیدی قال سمعت سفیان یقول ما ولد فی الإسلام مولود أضر علی السلام (الإسلام) من أبی حنیفة…» سندش را قبلاً ذکر کردیم امّا ممکن است غیر مقلّدان به آن مراجعه نکنند، لذا دو باره ذکر میشود :
♦ خطیب گفته است : أخبرنا ابن رزق أخبرنا عثمان بن احمد حدثنا حنبل بن إسحاق وأخبرنا أبو نعیم الحافظ حدثنا محمد بن احمد بن الحسن الصواف حدثنا بشر بن موسى قالا حدثنا الحمیدی….
ابن رِزق استاد خطیب است و خطیب زمانی نزد او برای درس رفته است که او پیر هرم شده بود.
وجود حافظ ابونعیم در این سند برای جعلی بودنش کافی است؛ زیرا او متَّهم به جعل مثالب (معایب)در حقّ امام ابوحنیفه است. حُمَیدی هم از متعصّبان علیه امام ابوحنیفه است. در بارهاش به کتاب « الطبقات الکبری» از تاج الدین سبکی ، مراجعه شود.
امّا بر رسی متن : این متن مشعر بر این است که ضرر دهندهترین فرد برای اسلام امام ابوحنیفه است.
اگر واقعاً این طور بود چرا قرآن و سنّت که برای تثبیت اسلام اساس هستند در این باره چیزی نگفتند؟! از دجّال و غیره بحث شده ولی از کسی که ضررش بیشتر از دجّال است سکوت شده است؟! یا اینکه قرآن و سنّت هم طرف امام ابوحنیفه را گرفته و از بیان ضررش بر اسلام سکوت کردهاند؟ تشخیص مضرّتر بودن امام ابوحنیفه برای اسلام یک امر غیبی است. قرآن و سنّت از این ساکت هستند، آیا اعتقاد داشتن نسبت به اموری که قرآن وسنت از آن ساکت هستند، جایز است؟! دلیل از قرآن و سنّت صحیح ارائه دهید .یا این که خود شما غیر مقلّدان علم غَیب دارید که امام ابوحنیفه مضرّتر است؟ یا این که امام سفیان رحمه الله این علم غیب را داشت؟ دانستن امور غَیبی بعد از انقطاع وحی الهی غیر ممکن است، البته برای غیر مقلّدان امکان وحی شیطانی وجود دارد! شاید از این وحی دلیل میگیرند؟!
ادامه دارد…